ضرورت توقف سدسازی
سدهای موجود که با ظرفیت ۲ برابر ظرفیت آب سطحی کشور ساخته شده اند، در حال حاضر حتی با گل و لای و رسوبات بالای سدهای ایران که ناشی از عدم انجام آبخیزداری در بالادست سدهاست؛ بیش از ۵۰ الی ۶۰ درصد پر نمی شوند. زیرا در کشور اغلب گرم و خشک ایران، این سدها آب را در معرض هوای خشک و آفتاب قرار داده و سبب تبخیر حدود 75 درصد آب کشور شده است.
در حالی که در گذشته، با انجام آبخیزداری و آبخوان داری و پخش سیلاب، آب باران با کمترین هزینه، در زمین جذب و بدون تبخیر حفظ میشد. این آب بدون نیاز به تصفیه و هزینه های آن، به صورت قنات یا با حفرچاه نیاز به آب مصرفی و کشاورزی را تامین میکرد. آب ذخیره شده در زمین، خاک را مرطوب و سرسبز نموده و نیاز به آبیاری را کم کرده و حتی کشاورزی دیم را رونق میداد. جنگلها و مراتع، که با رطوبت خاک جان گرفته بودند و تالابها و دریاچه های طبیعی هم علاوه بر بهبود آب و هوا، سبب رونق صیادی بودند.
اما اکنون که آسیبهای سدسازی افراطی، و بیش از حد مجاز محیط زیستی، بخصوص در سدهای خاکی و گسترده، آشکار شده، برای ادامه ساخت این سازه های خانمان سوز، حفر چاه توسط کشاورزانِ به خشکی نشسته، که معلول سدسازی و خشکسالیهای مصنوع آن است، نه علت آن، مقصر قلمداد میشوند.
در واقع ساخت سد دو برابر ظرفیت آب سطحی و ده برابر حد بحران محیط زیست ،مانع جذب آب در زمین و تجدید آب زیر زمینی، رطوبت و سرسبزی و حفاظت خاک، و سبب شسته شدن خاک، رکورد داری ایران در فرونشست زمین، تا صد برابر حد بحرانِ محیط زیست، خشکی منابع آبی روستاها، مراتع، جنگلها، و... خشکی تالابها و دریاچه ها و حتی شور کردن آب و خاک با ارزش شده؛ و علاوه بر گسترش ریزگردهای خاکی و نمکی، با ایجاد معضلات اقتصادی عظیم، سبب گسترش فقر، مهاجرت و بحرانهای اجتماعی نیز شده است!!
در واقع کشور ما گرفتار خشکسازی عمدی است؛ نه خشکسالی !!! گواه آن هم، جریان سیلابهایی است که حتی پس از بارندگیهای معمولی به دلیل خشکی خاک، رخ میدهد. در حالی که ایرانیان قبل از تقلید از غرب در سدسازی، با روشهای مناسب آبخیزداری و آبخوان داری و ساخت بندهای کوچک، برای جذب آب در زمین، با همین بارشهای کم، کشوری آباد و سرسبز داشتند.
در حقیقت، پس از مشخص شدن تاثیر سدها در تخریب محیط زیست آمریکا، و توقف و حتی برچیدن نیمی از سدهای این کشور، سدسازی توسط آنها در ایران و افغانستان آغاز شد!! از جمله ساخت رایگان سد کجکی؛ ظاهراً برای تولید برق و در واقع برای خشک کردن انبار گندم ایران و افغانستان؛ تا آمریکا به جای ریختن گندمهای اضافه خود به دریا و یا سوزاندن (به دلیل نداشتن خریدار) علاوه بر نفع مادی خود، ایران و افغانستان را به گندم وارداتی وابسته کند!!
متاسفانه علت دیگر و مهم ادامه ساختِ سد با وجود همه عوارض و خسارتها و خشکسازیها، و ایجاد جنگ آب، این است که از نظر مدیران آب، یا میرزا آقاسی های دوران ما، اگر سدسازی، برای مردم آب ندارد، برای مدیران و مشاوران و مهندسانش نان چربی دارد. لذا سد را با تبلیغ و بزرگنمایی، به تابو و نشانه تولید آب تبدیل کرده اند !!
متاسفانه، حکایت تولید و حفظ آب با سدسازی، حکایت لباس موهومی شاه شده!! که فقط عاقلها آن را میبینند!!!
اکنون که مشخص شده سدها علاوه بر آثار تخریبی و خشکسازی محیط زیست، از جمله جلوگیری از تجدید آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین، خشک شدن زمین، روستاها، مراتع، جنگلها، تالابها، دریاچه ها، گسترش سیلاب، ریزگرد خاکی و نمکی، خشک شدن رودهایی که محل تخم گذاری ماهیها، و مانع سوارشدن آب شور دریا به نخلستانها و خشکی آنها، نابودی اقتصاد کشاورزی، دامداری، صیادی، و... همچنین گسترش مهاجرت روستائیان آواره، و وابستگی کشور به واردات محصولات اساسی کشور؛ عامل تبخیر 75 درصدی آب هم هستند، گاهی فقط به جلوگیری از تبخیر نیم نگاهی میشود؛ که با پوشاندن سدها به وسیله توپهای سیاه یا صفحات خورشیدی جلوی بخشی از تبخیر را بگیرند!!! انگار ایران برای برق خورشیدی کمبود بیابان دارد! که باید هزینه پوشاندن سدهای پر خسارت، به هزینه ساخت اضافه شود!! حتی تامین 17 درصدی انرژی برقابی نسبت به کل انرژی کنونی برق کشور !! نمیتواند توجیه کننده آثار مخرب سدها باشد.
در مقابل، با اجرای پروژه های آبخیزداری، آبخوان داری، پخش سیلاب، آب ژرف و ساخت سدهای زیرزمینی، با هزینه بسیار پایین، آب مورد نیاز کشور، بدون هدر رفتن بخش عظیمی از بهترین زمینهای کشاورزی؛ و بدون هزینه تصفیه، همراه با زنده شدن محیط زیست و بهبود کیفیت هوا، اقتصاد پایدار و رو به رشد ، تأمین خواهد شد. البته این امر برای مهندسین و مشاورینی که در تکنولوژیهای ۵۰ سال پیش، جا مانده اند، و جز به نفع آنی خود نمی اندیشند، قطعاً خوشآیند نیست!!!