اصلاحیه قانون توزیع عادلانه آب!!
«قانون توزیع عادلانه آب» مورخ ۱۳۶۱، با عنوان اصلاحیه شماره ۵۸ ۹۷۷ ت ۲۹۱۰۱ ه مورخ ۱۸/ ۱۲/ ۱۳۸۲ به قانون توزیع ناعادلانه آب تبدیل شد. که در آن کل بودجه آبخیزداری و آبخوانداری هم که سهم آب کشاورزی و محیط زیست و برای حفظ آن بود، به اسم مدیریت یکپارچه آب، به وزارت نیرو واگذار گردید. (1)
از آن پس بودجه آب کشور فقط به سدسازی و انتقال آب و فاضلاب که نفع بیشتری برای مشاوران و پیمانکاران ولی نابودی محیط زیست و کشاورزی و روستاهای کشور را به همراه داشت، اختصاص یافت!
از همان زمان ادعای مصرف ۹۰ درصد آب در کشاورزی، مطرح و با تبلیغات گسترده به باور عمومی تبدیل گردید. با این زمینه سازی، کل آب سطحی کشور در سدها جمع آوری و پس از تبخیر 40-90 درصدی در زمینهای خشک و بدون توان جذب آب به دلیل عدم انجام آبخیزداری و آبخوانداری؛ و سدهایی که به اسم مهار سیلاب و حفظ آب تامین بودجه می شدند ولی عملا چیزی بیش از حوضچه های تبخیر آب و خشکسازمحیط زیست کشور و تشدید کننده سیلاب نبودند! (2) باقیمانده آب به اسم کیفی سازی سرانه 2 لیتر آب آشامیدنی اما برای همه مصارف، به شهرها منتقل شد. در حالی که استفاده از آب زیرزمینی با کلرزنی برای 99 درصد مصارف شهری (سرانه 200-250 لیتر) بدون اشکال بوده و امکان تصفیه آب زیرزمینیِ در حد لازم برای آشامیدن، در تصفیه خانه های محلی هم وجود دارد!!
این انتقال بی منطق، سبب بالا آمدن سطح آب زیرزمینی گردید. اما دوباره متخصصین آبفا!! به جای استفاده از آب زیرزمینی برای 99 درصد مصارف شهری و تصفیه آسان و کم هزینه سرانه 2 لیتر آب آشامیدنی، اقدام به انتقال کل فاضلاب، به تصفیه خانه های هوازی در خارج از شهرها کردند.
اقدام آبفا برای انتقال فاضلاب شهرها به تصفیه خانه های هوازی که فقط امکان تصفیه آب رودها را دارند! و با توجه به این که فاضلاب در "چاههای جذبی" با "تصفیه بیهوازی" تجزیه، پاک و با عبور از دهها متر از زمین کاملا زلال شده و با تجدید آب زیرزمینی، فقط با کلرزنی لااقل برای 99 درصد مصارف قابل مصرف است. امری بسیارعجیب است!!
قابل ذکر است که حتی در کشورهای اروپایی که سطح آب زیرزمینی بالاست برای عدم آلودگی محیط زیست، فاضلاب به مخازن بیهوازی منتقل و از آب بدون آلودگی و مغذی آن برای آبیاری استفاده میشود. (3)
در نتیجه علاوه بر بی آبی و فرونشست بحرانی شهرها، علیرغم انکار آبفا، فاضلاب، عملا بدون تصفیه واقعی رها سازی شد؛ که نتیجه ای جز آلودگی محیط زیست، طغیان آفات، نیاز به سمپاشی سنگین و تبخیر سرانه 200-250 لیتر در اطراف شهرها ندارد!! اموری که با استفاده از چاههای جذبی هرگز سابقه نداشت!!
انتقال فاضلاب نه تنها در تهران، بلکه در اغلب شهرهای کم آب مانند یزد و کاشان هم انجام شد. که نتیجه ای جز بحران بی آبی و فرونشست مهلک و گسترش تالابهای فاضلاب و آلودگی شدید محیط زیست و کشاورزی در اطراف این شهرها نداشت!! علاوه بر این که با انتقال فاضلاب، بی آبی و فرونشست مهلک شهرها بر بی آبی و فرونشست دشتها، افزوده و تبخیر آب کشور از 75 به 90 درصد نزدیک میگردد.
جالب این که کسانی که ادعا میکردند هزینه جدایی آب شرب از آب مصرفی بالاست؛ اکنون مدعی ضرورت شیرین سازی و انتقال آب دریا برای همه مصارف شهرها با هزینه سنگین و مصرف بالای انرژی هستند!! قابل ذکر است که هزینه انتقال آب دریا نزدیک به 20 برابر شیرین سازی آن است!!
از طرفی به واسطه بی آب ماندن کشاورزی، زمینه تامین مواد و محصولات اساسی کشاورزی در ایران از بین رفت؛ و واردات محصولات و کالاهای اساسی کشاورزی (حداقل یک میلیارد دلار در ماه) به ضرورتی حیاتی برای کشور تبدیل، و زمینه تحریم برای ایجاد وابستگی کشور فراهم شد!!
ضمناً با نابودی ۷۵ درصد آب به صورت تبخیر در مخازن سدها و زمینهای خشک مانده حاصلِ عدم انجام آبخیزداری و آبخونداری، عدم تجدید آبهای زیرزمینی، فرونشستِ بیش از صد برابر حد بحران و ایجاد خشکسالی مصنوعی، علاوه بر تشدید سیلاب که گواه بر مدیریت غلط آب است، و رکوردداری ایران درشسته شدن خاک حاصلخیز، و... زمینه درگیری بین استانی و بین شهری، نیز فراهم شد!
متاسفانه با تبلیغات موهوم و دامنه دار، به جای سدسازان که با جلوگیری از تجدید آب مخازن زیرزمینی سبب فرونشست دشتها شده اند؛ و صنایع آب بر بخصوص فولادسازیها و پتروشیمیهای واقع شده در مناطق کم آب مرکزی، که با مصرف آب زیرزمینی حتی سبب وقوع فروچاله های عظیم در اطراف خود شده اند؛(3) و همچنین مدعیان تخصص آبفا که با اقدام به انتقال فاضلاب، سبب بی آبی و فرونشست شهرها و آلوده سازی محیط زیست و تبخیر سرانه 200-250 لیتر در اطراف شهرها شده اند؛ باز کشاورزان برای حفر چاه، جهتِ نجات کشتهای بی آب مانده شان، مقصر معرفی میشوند!!
علیرغم حجم بالای مخازن سدهای ایران حدود دوبرابر ظرفیت آبی کشور(2) که آبگیری آنها، با وجود انباشت رسوبات، حتی به نیمه ظرفیت سدها نمیرسد؛ با این حال هم چنان، بیشترین بودجه کشور صرف سدسازی برای آب نداشته و انتقال آب و فاضلاب و خشکسازی بیشتر کشور میگردد!!
در حالی که با صرف هزینه یک سالِ سدهای در حال ساخت کشور، میتوان با انجام آبخیزداری و آبخوان داری در کل کشور، علاوه بر جلوگیری از سیلابها، حفظ بارشها، ذخیره آب در مخازن زیرزمینی، جلوگیری از فرونشستِ بیش از صد برابر حد بحران؛ مینوان سبب کم شدن تبخیر 75 درصدی آب به 25 درصد، و بالارفتن حجم آب قابل مصرف کشور به 3 برابر، ظرف چند سال و با استفاده مجدد از چاههای جذبی سبب تجدید آب زیززمینی شهرها، نیاز بسیارکمتر به آب رودها، عدم آلودگی محیط زیست، بازگشت آبهای غصب شده به روستاها، تامین مواد اساسی کشاورزی در کشور، کم شدن نیاز به ارز و تورم در مواد غذایی، و حتی معکوس شدن مهاجرت شد.
البته در صورت استفاده از اب زیرزمینی برای مصارف شهرها و روستاها ،علاوه بر صرفه جویی در هزینه تصفیه فیزیکی، اصول پدافند غیرعامل نیز رعایت خواهد شد؛ در حالی که اکنون سدسازان با وجود خطرات سنگین سدها، معاف از رعایت این اصول حیاتی هستند!!!
پاورقی:
(1) http://rc.majlis.ir/fa/law/print_version/125629
(2) «محرابیان : بیش از 99 درصد آب هایی که اکنون مدیریت می کنیم، آب های بارشی است و کمتر از یک چهارم بارش» را به آب هایی تبدیل می کنیم که بر روی آن ها مدیریت می کنیم
(3) imna.ir/x7nJT
(4) فیلم مستند مادرکشی