ناسازگاری سدسازی و انتقال فاضلاب با پدافند غیرعامل
پدافند غیرعامل به مجموعه اقداماتی گفته میشود که با اجرای آن میتوان از وارد شدن خسارت به تجهیزات و تاسیسات حیاتی و حساس نظامی و غیرنظامی و تلفات انسانی جلوگیری نمود و یا حداقل آن را تا حد ممکن کاهش داد
عمدهترین هدف پدافند غیرعامل، ایمن سازی و کاهش آسیب پذیری زیرساختهای مورد نیاز مردم است.
از مهمترین عوامل مورد نیاز انسان در هر شرایطی، تامین آب، غذا، سوخت و سلامت است. که با توجه به قدرت تخریبی سلاحهای سنگین، وجود تمرکز در این زیرساختها به شدت خطرناک و آسیبزاست.
دلایل ناسازگاری ساخت سد و شبکه انتقال فاضلاب با پدافند غیرعامل:
الف) ناسازگاری سد با پدافند غیرعامل با :
۱ - در صورت تخریب سدها توسط عوامل طبیعی یا حمله دشمن مناطق وسیع و حتی شهرهایی به زیر آب رفته و زندگی مردم مختل میگردد
2- تامین آب بسیاری از شهرها به دلیل وابستگی به آب سدها با مشکلات عدیده مواجه خواهد شد.
3 - امکان مسموم سازی آب سدها در جنگ توسط ستون پنجم بالاست. که خود سبب گسترش بیماری و حتی ناتوانی از پدافند عامل خواهد شد.
4- ساخت سد در هر منطقهای که انجام شده، عامل واقعی عدم تجدید آب زیرزمینی ، تبخیر بالای آب و عامل مهم خشکسازی زمین، وقوع فرونشست و علیرغم ادعای خشکسالی، سبب وقوع سیلابهای مخرب و هزینه سنگین وغیر قابل جبران جانی و مالی آن است.
قابل ذکر است که با سدسازی و قرارگرفتن آب در مقابل آفتاب، گرما و بادهای 120 روزه تبخیر آب در دشتهای ایران ، به ۷۵ درصد و فرونشست و فروچاله به بیش از ۱۰۰ برابر حد بحران، رسیده است!!
5- با تبخیر بالا و خشکسازی زمین، امکان تولید مواد غذایی اساسی از کشاورزان کاهش یافته و نیاز به صرف ارز بالایی برای واردات آن، تامین نیازهای ضروری حتی برای آمادگی دفاعی را تحت الشعاع قرار میدهد.
حتی در جنگ سرد نیز ناتوانی از تامین مواد غذایی، سبب عقب ماندگی، وقوع بحران انسانی و زمینه ساز شکست خواهد بود.
همانگونه که بی توجهی شوروی به تامین نیازهای اساسی غذایی، علیرغم توانایی بالای نظامی، به فروپاشی این کشور انجامید!
حتی آغاز نهضت جمع آوری سدها در آمریکا و اروپا و انتقال سدسازان به کشورهای جهان سوم، از ۶۰ سال قبل، به دلیل شناخت تاثیر سدسازی بر آسیب و خشکسازی محیطزیست و ناتوانی در تامین مواد غذایی اساسی است که میتواند زمینه ساز ایجاد و تشدید درگیری میان این کشورها بر سر آب و وابستگی آنها به غرب باشد!!
قابل ذکر است که تامین مواد اساسی کشاورزی در داخل هر کشور، امری حیاتی است. و هرگز نمیتوان در زمان بحران به کشورهای دیگر تکیه نمود.
به همین جهت در کشور ما از 60 سال پیش، با طراحی آمایش سرزمین بر اساس تمرکز شدید جمعیت در شهرها توسط فرانسه؛ و طراحی برنامه آب ایران و افغانستان توسط آمریکا، بر پایه سدسازی، و ادامه اجرای آنها تاکنون، زمینهساز شکست ایران در جنگ آب، و نیاز سالانه به واردات ۱۲ میلیارد دلار مواد غذایی شده اند.
از جمله در منطقه سیستان که قبل از اجرای سدسازیها در ایران و افغانستان، انبار گندم و حتی مرکز دامداری و صیادی پر رونق این دو کشور بود!! اکنون با گسترش بیابان، ریزگرد، و فرونشستهای مهلک میتوان گفت قابلیت زندگی هم تا حد زیادی از دست رفته است!!
در صورتی که با اختصاص بودجه لازم به آبخیزداری و آبخوانداری، میتوان مخازن زیرزمینی آب را احیا نمود و تبخیر آب را از ۷۵ درصد به ۲۵ درصد یعنی 3 برابر وضعیت کنونی رساند که علاوه بر پر آب شدن قناتها و چشمه ها، امکان برداشت آب از چاه در شهرهای مختلف کشور به صورت غیر متمرکز فراهم خواهدشد.
ب) دلایل ناسازگاری شبکه انتقال فاضلاب با پدافند غیرعامل:
1- ایجاد شبکه فاضلاب و انتقال کل پساب مصرفی شهر(سرانه ۲۰۰-۲۵۰ لیتر) همراه با آب باران به تصفیه خانه های هوازی و ناکارآمد و رهاسازی این پساب آلوده همراه با آبهای سطحی در اطراف شهرها؛ علاوه بر عدم تجدید آب زیرزمینی، سبب ایجاد بحران بی آبی و فرونشست مهلک شهرها حتی بدون جنگ یا بلاهای طبیعی شده و زندگی انسانها را به چالش میکشد. چه رسد به زمان جنگ یا وقوع بلاهای طبیعی!!
در حالی که چاههای جذبی، تصفیه کننده خانگی فاضلاب با تصفیه بیهوازی که کاملترین نوع تصفیه فاضلاب در دنیاست و پراکنده و غیر متمرکز بوده؛ مانع آلودگی و تضمین کننده سلامت محیط زیست در صلح و جنگ و بلاهای طبیعی است.
2- با تامین آب پاک و زلال و پایدار شهرها به صورت غیر متمرکز، به عکس سدها خطر تخریب و سیلاب و بی آبی و آلوده سازی در جنگ یا بلاهای طبیعی در آن، بسیار ناچیز و غیر مخرب است.
3- به دلیل تجدید آب زیرزمینی و مخازن آبی که مانع فرونشست است؛ بخشی از لایه های زیرزمین، قدری لغزنده شده از شدت آسیب زلزله و تخریب با بمب وموشک در جنگها می کاهد
4- شبکه فاضلاب و انتقال کل پساب مصرفی شهر(سرانه ۲۰۰-۲۵۰ لیتر) همراه با آب باران به تصفیه خانه های هوازی و ناکارآمد، علاوه بر بی آبی و فرونشست آلوده سازی محیط زیست اطراف شهرها؛ با رهاسازی این پساب آلوده همراه با آبهای سطحی؛ سبب طغیان آفات، استفاده از سمپاشی سنگین و آلودگی محصولات غذایی انسان و دام با فاضلاب و سموم ناشی از آفت کشی، سلامت و زندگی عادی مردم را نیز به خطر انداخته است!!
در حالی که، در چاههای جذبی، فاضلاب به مخازنی بسته(انباره چاه) در زیر زمین هدایت میشود. در انباره چاه، باکتریهای بیهوازی با تجزیه کامل فاضلاب به مایع و گاز متان سبب پاک شدن فاضلاب از آلودگیهای بیولوژیک شده و حتی امکان استفاده از گاز متان حاصله برای سوخت فراهم میگردد.
به همین جهت در مناطقی مانند کشورهای اروپایی که دارای آب زیرزمینی بالا هستند، برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست، با انتقال فاضلاب به مخازن بسته"بیوگاز" یا سپتیک تانک، از پساب پاک شده از آلودگیِ آن، برای کشاورزی ارگانیک و از گاز حاصله برای سوخت استفاده میشود.
در ایران که اغلب شهرها و مناطق آن گرفتار کم آبی هستند، از سیستم سنتی و کاملا هوشمندانه و به روزِ تصفیه بیهوازی فاضلاب و تبدیل آن به مایع بدون آلودگی بیولوژیکی توسط انباره چاههای جذبی، استفاده میشد که با عبور این مایع از دهها متر از زمین و تبدیل شدن به آبی پاک و زلال، در مخازن زیرزمینی طبیعی آب، ذخیره شده، امکان بازیافت، چرخش و تامین آب پایداری که لااقل برای ۹۹ درصد نیازهای مصرفی شهرها فقط با کلرزنی، در محل مصرف قابل استفاده است، فراهم میگردید.
با آشامیدنی نامیدن همه مصارف شهری در حالی که فقط یک درصد آب مصرفی آشامیدنی و 99 درصد آن، صرف شستشوی ظروف، مواد غذایی، حمام و بهداشتی، سیفون و آبیاری میگردد، به اسم نامناسب بودن آب زیرزمینی برای سرانه ۲ لیتر آب آشامیدنی، کل پساب مصرفی (سرانه ۲۰۰-۲۵۰ لیتر) را که پس از تصفیه بیهوازی در چاههای جذبی به آب زیرزمینی پاک و زلال و در دسترس تبدیل میشد به اسم تصفیه مدرن ولی به صورت هوازی و بدون امکان تصفیه واقعی، با آلودگی شدید، همراه با آب باران و آبهای سطحی، به اطراف شهرها منتقل و برای تبخیر رها میکنند.
که علاوه بر آلوده سازی محیط زیست و بیماریهای ناشی از آن، سبب عدم تجدید آب زیرزمینی، بی آبی و فرونشست مهلک شهرها شده اند. تا جایی که پیشبینی شده ۷۰ درصد شهرهای کشور به زودی غیرقابل سکونت خواهندشد.
این اقدامات آبفا حتی بدون وقوع بلاهای طبیعی یا جنگ، در حال تبخیر و تخریب همه منابع آب کشور و آلوده سازی و خشکسازی کل محیط زیست، فرونشست کل دشتها و شهرهای کشور و نابودی همه زیرساختهای ضروری کشور است.
اما این سیستم، اکنون به دلیل تقلید بی مورد و ناقص از غرب با آب و هوا و شرایطی کاملاً متفاوت؛ و بیتوجهی نسبت به سنتهای ارزشمندی که ایران را علیرغم کم آبی، سرسبز نگاه میداشت، توسط مسئولان آبفا، در حال تخریب و جایگزینی با ناقصترین، ناکارآمدترین و نامناسبترین روش تصفیه فاضلاب، برای شهرهای ایران است
آیا توجه به این بحرانهای عمدی که با نفوذ دشمن طراحی شده، و چاره اندیشی برای آن، قبل از نابودی کل زیرساختهای کشور توسط پدافند غیرعامل، ضروری نیست؟