علت واقعی خالی ماندن سدهای ایران چیست
بر اساس جدیدترین آمار رسمی شرکت مدیریت منابع آب ایران، ۵۷ درصد مخازن سدهای کشور خالی است.
اما «علت واقعی خالی ماندن سدهای ایران چیست»؟
حجم مخازن سدها در کشور ما دو برابر کل ظرفیت آب سطحی است. پس هر چه تعداد و حجم سدها اضافه شود، میزان آب هر سد کمتر خواهد شد. یعنی اکنون که سدها دو برابر حجم کل آب سطحی کشور است، قاعدتاً حدود نصف مخازن سدها آب میگیرند!
از طرفی ایران در منطقه گرم و خشک واقع شده لذا آبهای سطحی آن که به جای ذخیره در مخازن زیرزمینی، پشت سدهای متعدد در هر رودخانه، بخصوص سدهای خاکی و در سطح وسیعی پخش میشوند، به سرعت تبخیر میگردد. از آنجا که دهها سال است به جای آبخیزداری، آبخوان داری و سایر روشهای کم هزینه، که آب را در زمین ذخیره میکند، به سدسازی افراطی روی آورده ایم؛ رکورد دار تبخیر آب در دنیا، به میزان ۷۵ درصد هستیم.
اما با احتساب تبخیر نباید سدهای متعدد ما بیش از ۲۰ الی ۳۰ در صد آب داشته باشند!! چگونه تا حدود ۵۰ در صد پر هستند؟!!
علت، رسوباتی است که به دلیل عدم انجام آبخیزداری، در مسیر رودها، بخش عمده ای از مخازن سدها را پر میکند. و به ظاهر آنرا بیش از میزان واقعی نشان میدهد نام این گل و لای و رسوبات را آب تعادل گذاشته اند!! که یعنی غیرقابل استفاده!!!
بی جهت نیست که از دوره خاتمی، در مجلس ششم و در وزارت زنگنه، آبخیزداری، عملاً ممنوع و بودجه آن از وزارت کشاورزی، به وزارت سدسازی!! ، منتقل شد.
علت آن هم، پُر نشان دادن سدها حتی با رسوبات، برای امکان ادامه سدسازیهای بیهوده و آسیب زا، با همه خسارتها و پیامدهای ناگوارش بود!!!
که البته موفق شدند. و نتیجه اش رکورد داری ایران در سدسازی، هدر دادن آب با تبخیر، عدم امکان تجدید آب زیرزمینی ایجاد خشکسالی مصنوعی شد.
با خشک شدن رودها، مخازن زیرزمینی آب، دریاچه ها، تالابها و روستاها، ایران در دنیا، رکورد دار سرعت بیابانزایی، گسترش ریزگرد، فرونشست، خشکسالی مصنوعی توأم با سیلاب!! و نیازمند واردات نیازهای اساسی و اولیه حیاتی، در آب و تغذیه، و گرفتار وابستگی اقتصادی، کمبود ارز و حتی تشدید مهاجرت و آسیبهای اجتماعی دیگر شد.
حتی حفرچاه توسط کشاورزانی که حقآبه شان توسط سدسازان،به یغما رفته؛ علت خشکسالی شمرده میشود، در حالی که حفر چاه، معلول سدسازی و خشکسالی ناشی از آن؛ و دروغ و حیله ای برای ادامه سدسازیهای مهلک است.
ایران قبل از سدسازیها، با همین بارش کم، توسط آبخیزداری، آبخوان داری و پخش سیلاب، به جای خشکسالی و سیلابهای مهلک، دارای سرزمینی آباد و حتی صادرکننده تولیدات کشاورزی اساسی، بود.
هنوز هم در هر منطقه از کشور که آبخیزداری، آبخوان داری و پخش سیلاب اجرا شده، مردم شاهد زنده شدن محیط زیست، فراوانی نسبی آب و گسترش آبادانی بوده اند.
سیلاب، که هم زمان با خشکسالیِ ادعایی به تخریب آبادیها منجر میشود؛ خود بهترین گواه مصنوعی بودن خشکسالی و مسیرِ اشتباهِ سدسازی است.
این امر که سدهای موجود با حجم دوبرابر ظرفیت آبی کشور، نه از سیلاب جلوگیری میکنند و نه آب مورد نیاز کشور را تامین میکنند، و با ساخت هر سدی، بحران کمبود آب و شدت سیلاب و تشدید فرو نشست دیده میشود؛ آشکارترین علامتِ مسیر اشتباه سدسازی برای اهل تعقل است.
و نشان میدهد که مدیران و مهندسان آب ایران، که در تکنولوژی پوسیده و آسیب زای ده ها سال پیش دنیا غرق شده اند، حتی توان بررسی، درک آسیبها و بازنگری را ندارند.
آسیب سدسازی در افغانستان و ترکیه را میبینند و مدعی میشوند!!! اما همان نسخه را برای همه رودهای ایران میپیچند. کور خود و بینای دیگرانند.
اکنون برتری ساخت سدهای زیرزمینی، که چیزی مشابه مخازن زیرزمینی آب ایران، حافظ محیط زیست و توسعه پایدار است، آشکار شده و در کشورهای توسعه یافته اجرا میشود.
البته در کشورهای عقب مانده برای ایجاد جنگ آب بین شهرها و همچنین بین کشورها، و برای تشدید درگیری و عدم همگرایی آنها، توصیه و حتی گاهی رایگان اجرا میشود!!!!