گندم و برنج آمریکا که قبلا سوزانده میشد؛ چگونه به فروش رفت
زمانی آمریکا ناچار بود برای حفظ قیمت گندم و برنج خود، تولیدات اضافه و بدون مشتری را به دریا بریزد و یا آتش بزند.
در همان زمان محققین دریافتند اگر بیش از 20 درصد حجم جریان رودها در سدها ذخیره شود، محیط زیست، مراتع ، جنگلها، کشتزارها و خلاصه آنچه حیاتش به آب رود وابسته است، آسیب میبیند و با ذخیره بیش از 40 درصد، محیط زیست رو به نابودی میرود. بنابراین سد سازی را در کشور خود متوقف و حتی بیش از نیمی از سدها راجمع آوری کردند.
مافیای سدسازی خود را هم روانه کشورهای جهان سومی کرده و با انجام سدسازی بیش از ظرفیت آبی کشورهای دیگر، زمینه فروش گندم اضافه بر نیاز خود را (به جای سوزاندن یا ریختن به دریا) فراهم کردند.
باز هم همان طور که قبلا استثمار را، استعمار (آبادانی) نامیده، کشورهای دیگر را تخریب و تحت سلطه خود در آورده بودند؛ این بار نام سد سازی را توسعه و تولید آب گذاشتند.
با القای این دروغ، ساخت سد های عظیم برای تخریب محیط زیست کشورهای جهان سومی آغاز شد.
با احداث رایگان سد در افغانستان (سد کجکی) انبارگندم و دامپروری افغانستان و ایران در دشت هامون، نابود و هر دو کشور، نیازمند واردات گندم و گوشت گردید.
اما در ایران سدهای بزرگ، با دریافت هزینههای سنگین به نام توسعه ساخته شد. سدهایی که با تخریب محیط زیست اطراف خود، نابودی زمینهای مرغوب بالای سد، و خشک و بی حاصل کردن دشت پایین سد عملاً کشاورزی و دامداری را در بهترین دشتهای ایران نابود کرده و ایران را که تا آن زمان صادر کننده مواد غذایی بود، به وارد کننده، تبدیل شد.
برای فراهم کردن زمینه واردات برنج به ایران که علاوه بر حجم بالای تولید، کیفیت غیر قابل رقابتی داشت، با واردات کود آلوده به کرم ساقه خوار از اسرائیل، ( ایران جزو معدود مشتریان محصولات اسرائیل بود) برنج ایران هم یکساله نابود، و ایران مشتری برنج آمریکایی شد
با تکه تکه کردن اراضی، و واگذاری به روستاییان بی سرمایه، به اسم اصلاحات، تولید کشاورزی به حداقل رسید.
با از بین رفتن کشاورزی در نقاط مختلف ایران، مهاجرت به شهرها، و گسترش ناگهانی و بی حساب شهرهای بزرگ آغاز شد. در این شهرها هم به نام توسعه سریع، صنایع مونتاژ، و وابسته به واردات گسترش یافت.
مهمتر از اینها، با تحقیر ملت ، و تغییر روش آموزش، به تقلید و ترجمه، همراه با وابستگیهای اقتصادی، زمینه رشد طبیعی و سالم جامعه ایران و سایر کشورهای مشابه از بین رفت. تا جایی که درکشور ما با وجود گذشت بیش از 40 سال از استقلال سیاسی، هنوز وابستگی فرهنگی و اقتصادی، گریبان ملت را رها نکرده است.