انسان و محیط

این سایت متعلق به معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی می باشد. مطالب مفید برای زندگی بهتر انسان با حفظ محیط زیست (توسعه پایدار) در این وبلاگ مطرح می گردد

انسان و محیط

این سایت متعلق به معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی می باشد. مطالب مفید برای زندگی بهتر انسان با حفظ محیط زیست (توسعه پایدار) در این وبلاگ مطرح می گردد

دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۰، ۰۴:۰۰ ب.ظ

ضرورت طراحی بومی آمایش سرزمین

پیش از انقلاب اسلامی، فرانسوی‌ها، آمایش سرزمین ایران (ستیران) را بر پایه موارد زیر با عنوان ضروریات توسعه سریع، برای کشور ما تدارک دیدند. (1)

  1.  تمرکز جمعیت به صورت ماهواره ای در پایتخت و چند پایتخت منطقه ای برای ایجاد قطبهای توسعه و تعمیم آن به سطح کشور. (2)

این روش عملاً به بریدگی از فرهنگ و تولید بومی و ملی، رکود اقتصاد داخلی، تبدیل کشور به بازار محصولات غرب،.و در نتیجه، گسترش مهاجرت از روستا و شهرهای کوچک به مراکز جمعیتی بزرگ و مهاجرت افراد تحصیل کرده به کشورهای غربی شد. افرادی که می توانستند در شرایط طبیعی، توسعه واقعی کشوررا محقق کنند.

  1. صنعتی شدن سریع برای خروج از عقب ماندگی و پیوستن به کشورهای توسعه یافته، که با پیشنهاد فروش فناوری همراه با انحصار کوتاه مدت بود.

       اما نه تنها انتقال فناوری هرگز اتفاق نیفتاد، بلکه نتیجه این قراردادها، وارد کردن قطعات پیچیده، تولید قطعات ساده با ماشین آلات وارداتی و مونتاژ محصول در داخل کشور به صورت انحصاری و وابستگی صنعت و اشتغال برای همیشه به واردات بود.

با پذیرش این قراردادها، انحصار واردات برای مونتاژ به جای کمک به تولید بومی، با کمک واسطه های داخلی، که سود کلانی از حفظ این رابطه می بردند، و همچنین صادرات مواد خام و اولیه که نیاز کشورهای غربی بود، دائمی شد.

 پس از انقلاب واسطه های جدید، که اغلب از مدیران دولتی بودند، با ایجاد رانت ارز دولتی برای واردات، به غولهای ثروت و قدرت تبدیل شده و مانع بزرگی بر سر راه توسعه واقعی و درون زا شدند.

3 . تضعیف کشاورزی معیشتی با قبولاندن این توجیهات که :

  • ایران کشوری کم آب، اما پر از منابع زیرزمینی است.
  • مصرف آب صنعت کم، ولی بازده اقتصادی آن زیاد است.
  • کشاورزی با مصرف ۹۰ درصد آب کشور، بازده اقتصادی ندارد.
  • برای کمک به توسعه، فقط تولیدات کشاورزیِ مورد نیاز صنعت، قابل توجیه است.

پس به جای کار پر زحمت و آب برِ تولید مواد غذایی اساسی، باید به سمت صنعتی شدن رفت تا از عقب ماندگی خارج شد. نیاز به مواد اساسی هم با ارز حاصل از فروش منابع زیرزمینی و واردات، قابل تامین است.

البته دلیل این توجیهات وابسته کردن هرچه بیشتر کشورهای جهان سوم است زیرا، وابستگی به واردات مواد اساسی کشاورزی به دلیل اهمیت و استراتژیک بودن آن، می تواند سبب از دست رفتن استقلال کشورها شود. لذا در کشور خود حتی با خرید مازاد محصول از کشاورز و نابود کردن آن، یا آسیب به کشورهای دیگر برای ایجاد بازار، اجازه توقف تولید این محصولات در کشورشان را نداده و با گسترش تحقیق و سرمایه گذاری، به افزایش این تولیدات کمک می کنند.  

اما در دیگر کشورها با گسترش کشاورزی صادراتی در بهترین زمینها، در مقابل کشاورزی معیشتی، برای تامین نیاز صنایع شان به مواد اولیه و خام و تامین بازاری برای فروش محصولات اساسی کشاورزی و صنعتی خود و ایجاد وابستگی همیشگی این کشورها به غرب تلاش میکنند.

عملاً آمایش سرزمین ایران (ستیران) که الگوی منحط و ضایع کننده آب و خاک و فرزندان ایران، و توسط دشمن طراحی شده، پس از گذشت بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی، با القاء علمی بودن این آمایش با تغییر اسمی و ظاهری اهداف، هنوز برمدیریت برنامه ریزی کشور حاکم است. درحالی که هر یک ازکشورهای غربی با توجه به شرایط خاص خود، روشهای گوناگونی را برای آمایش انتخاب و طراحی کرده اند.

 ایرانیان، طی چند هزار سال توانسته بودند با شناخت خصوصیات و محدودیتهای آب و خاک، سرزمین خود را سرسبز و آباد نگهدارند. با کمک به جذب آب در زمین، روشهای مختلف آبخیزداری وآبخوان داری را متناسب با شرایط آب و خاک، طراحی و اجرا کرده اند. با ابتکار ساخت قنات، توانستند به چرخه و مصرف چندباره آب در طبیعت کمک نمایند.

تصفیه طبیعی آب با عبور از لایه های خاک، حفظ آب از گرما و تبخیر و مرطوب شدن خاک، سبب بی نیازی از آبیاری زیاد و حتی امکان کشت دیم فراهم بود. منابع زیرزمینی آب، با حفظ رطوبت زمین، سبب گسترش مراتع، بیشه زارها، و جنگلهایی میشد که علاوه بر مزایای اقتصادی، با حفظ رطوبت و لطافت هوا، مانع بروز خشکسالی می گردید.

در کشور ما که زمانی کف اقیانوس بوده و شوری خاک و گنبدهای فراوان نمکی گواه آن هستند، با انتخاب کشت غرقابی، سبب زهکشی طبیعی و مانع شوری خاک می شدند. آب اضافه بر مصرف که به دلیل پوشیده بودن خاک از گیاهان، در زمین جذب میشد، کمی شورتر، از روستای پایین‌تر خارج و دوباره و چندباره برای کشت گیاهان متناسب با شوری آب استفاده می گردید. در نهایت آب با شوری زیادِ ناشی از زهکشی خاکهای شور، به تالاب ها می ریخت. این تالابها علاوه بر جلوگیری از ایجاد ریزگردها برای تامین نمکِ مورد نیاز، و پرورش آبزیان مختلف قابل استفاده بود.

با حاکمیت الگوهای غربی و ساخت سد، اکنون 75 درصد آبی که علاوه برتأمین نیازغذایی کشور، امکان صادرات بسیاری از محصولات را هم فراهم می کرد، با تبخیر و تبدیل شدن به لای و لجن در مخازن سدهای بیشمار، به هدر می رود.

اکنون در حالی که هنوز ادعا میشود، کشاورزی ایران 90 درصد آب کشور را مصرف می کند،  کشاورزان ایران، با استفاده از ۱۰ درصد آبی که باقیمانده از تبخیر 75 درصدی و مصرف سه برابری شهرها، نسبت به سرانه جهانی است، با کمک گرفتن از لوله های سوراخ قطره چکانی، یا بارانهای گاه به گاه، به تولید مواد صادراتی که در موارد زیادی برگشت داده می شود، با وجود سود ناچیز، و عدم حمایت دولت، مشغولند. در حالی که، عمده ارز کشور برای واردات مواد اساسی کشاورزی صرف میشود!! که فقط با تعیین قیمت منصفانه توسط دولت، امکان تولید آن در کشورِ چهارفصل ما و بی نیازی از واردات فراهم است.

به جای انجام آبخیزداری وآبخوان داری که می تواند با ذخیره آب در زمین، مانع تبخیر و فرونشست زمین، سبب رطوبت خاک، سرسبزی آن، و بهبود آب و هوا، با یک پنجم هزینه سدسازی شود؛ سدسازی تا 8 برابر حد بحران، انجام شده که علاوه بر هزینه سنگین و تبخیر 75 درصدی آب، مانع تجدید آب زیرزمینی و رکورد داری کشور ما در بیابان زایی و فرونشست زمین و حتی فروچاله، در جهان شده و بحرانی ترین شرایط را برای ما به وجود آورده است. (3)

فرونشستی که در صورت ادامه، میتواند سبب تخریب همه زیرساخت‌ها و حتی تخریب ساختمان ها در بسیاری از شهرهای کشورمان شود .

فرونشستی که قدرت جذب آب در خاک را از بین برده و باران و برف به جای سرسبزی خاک، به سیلابی از گل و لای تبدیل شده و زندگی مردم را هر ساله در هم می پیچد.

 در حال حاضر بخش عمده ارز و بودجه کشور صرف واردات مواد اساسی کشاورزی و سـدسَـازی می شود. که دو روی یک سکه برای نابودی محیط زیست، وابستگی اقتصادی و در پی آن شکست ایران است.

 چاره چیست؟

 چاره، بازگشت به تعقل، بریدن از برنامه‌های دشمن، خودباوری و جبران عقب ماندگی تحمیلی غرب به کشورمان است.

 برای رسیدن به آبادانی مجدد کشور، کنارگذاشتن آمایش سرزمین ستیران و طراحی آمایش سرزمین، با تکیه بر عقل و خرد، و بررسی روشهای سنتی در دوره آبادانی، و شناخت و به کارگیری همه استعدادها و محدودیتهای کنونی و بررسی روشهای جدید و سازگار با محیط زیست کشور، ضروریست.

قطعاً قوه مجریه کشور، که با تغییر حداکثر ۸ ساله و رقابت مخرب جناحهای سیاسی درگیر است و با وجود مسولیت برنامه ریزی، حتی بررسی آمایش موجود و اشکالات آن طی بیش از 40 سال انجام نشده، نمی تواند مسولیت برنامه ریزی برای چند دهه را به عهده داشته باشد.

بخصوص درمقابل برنامه ریزیهای دشمن برای ما که چندصد ساله و توسط صهیونیستهایی است که کشورها را با تسلط برسازمانها و بانکها و صندوقها و حتی دادگاههای بین المللی و انحصار در وسایل ارتباط جمعی و نفوذ در دولتها، به اختیار خود درآورده اند.

اکنون به لطف اعتقاد به دو اصل عدل و امامت (رعایت حق هر موجود و ضرورت هدایت) و وجود اصل ولایت فقیه در قانون اساسی ما، ایران پایگاه اصلی مقابله با سلطه جهانی صهیونیسم است.

اما وضعیت کنونی اقتصاد و محیط زیست کشور که می بایست ضامن اقتصاد پایدار کشور باشد، با کپی چهل ساله از برنامه بیگانگان، به بحرانی ترین شرایط رسیده، تا جایی که حتی تامین غذای مردم به خطر افتاده است.

این امر گویای ضرورت تغییر جایگاه و نحوه طراحی آمایش سرزمین، متناسب با شرایط کشور است

جایگاه آمایش سرزمین

دفتر آمایش سرزمین باید در جایی قرار گیرد که امکان تهیه برنامه دراز مدت، و مستمر و فارغ از کشمکشها و وابستگیهای سیاسی را تأمین کند.

تنها نهادی که از پایداری و تکیه بر ارزشهای الهی برخوردار و از غربزدگی و تقلید و وابستگی به دشمنان مبراست، نهاد رهبری تحت نظر شورای خبرگان است.

 این تنها نهادی است که قابلیت خود را در عرصه های مختلف، برای حل مشکلات کشور به منصه ظهور رسانده، حامی" توسعه درونزای" کشوراست و کشور ایران را از وابستگی به ابتدایی ترین امکانات دفاعی، به یکی از چند قدرت مطرح جهان تبدیل نموده است.

نحوه انجام آمایش سرزمین

برنامه ریزی نباید در محیط بسته تهیه شده، یک طرفه و دستوری باشد؛ بلکه باید مانند دستگاه عصبی موجودات زنده به شکل مستمر، با شبکه مویرگی با همه انسانها در کشور مرتبط و از همه شرایط ، کمبودها و امکانات و مشکلات کشور مطلع شده و به شکل بازخوردی، برای اصلاح شرایط زندگی و هدایت همه جامعه به سمت رشد، برنامه ریزی کند.

لذا این دفتر باید از کارشناسانی، با تخصصهای مختلف، دلسوز، در ارتباط با کارشناسان متخصص قوه مقننه و مجریه، بدون وابستگی به خارج از کشور، تحت نظر رهبری تشکیل گردد.

 در هر منطقه و شهرستانهای وابسته، نیز بایستی دفتربرنامه ریزی در ارتباط با دفتر مرکزی جهت جمع آوری اطلاعات از شرایط و نیازهای روستاها و شهرهای وابسته، و تعیین نحوه رساندن خدمات، به آنها تشکیل شود. (4)

 در دفتر مرکزی با مقایسه وضعیت نقاط مختلف زیر مجموعه، با توجه به امکانات و اولویتها، برنامه ای هماهنگ، در جهت توسعه همه مناطق کشور، به شکل عادلانه ، برنامه آمایش سرزمین، برای هدایت خدمات و فعالیتهای قوه مجریه به شکل بازخوردی و مستمر، طراحی و زمینه لازم برای اجرا در جهت گسترش عدالت، که از اصول اعتقادی و خواست فطری انسان نیز هست، با حفظ و ایجاد غنا در محیط زیست برای پایداری جریان توسعه، فراهم و بودجهء خدمات لازم تعیین شده و قابل تخصیص شود.

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

(1) آمایش سرزمین، برنامه ریزی برای رسیدن به مطلوب ترین توزیع ممکن جمعیت، توسط بهترین شکل توزیع فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در پهنه سرزمین در دراز مدت، در جهت توسعه پایدار است

(2) منظور از پایتختهای منطقه ای، شهرهای درجه 2 از نظر خدمات است که نیازهای استانها و شهرهای وابسته به خود را پوشش میدهد.

(3) احداث سد با مخازن بیش از 20 درصد ظرفیت آبی رودها سبب تخریب محیط زیست و بروز خشکسالی می گردد.

    (4) منظور از منطقه تقسیمات سرزمین بر اساس حوزه آبخیز است. و در این طرح، هر منطقه، از چندین شهرستان که هر یک با عملکرد بر اساس استعدادهای موجودش شکل گرفته، خدماتی را با توجه به استعدادها و نیاز شهرها و روستاهای وابسته، در اختیارشان می گذارد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۴/۲۱
پروین قدیری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی