خشکسالی و سیلاب، حاصل مدیریت جامانده در ۱۰۰ سال پیش غرب!!
دنیای امروز را میتوان دوره متروک شدن روشهای مبتنی بر بزرگترینها و عظیمترینها، و شناخت و درخشش فناوریهای کارآمد میکرو و نانو دانست!
تا حدود 60 سال پیش، تهاجم به طبیعت با ساخت بزرگترینها و عظیمترینها برای سریعترین و بیشترین بهرهکشی از طبیعت و انسان، رواج داشت.
اما این تهاجم، گرمایش زمین، سوراخ شدن لایه اوزون، وقوع طوفانها و سونامیها و سیلابها و زلزلههای مخرب، خشک شدن جنگلها و مراتع و تالابها و محیط زیست را در پی داشت!
غرب که آغازگر و توسعه دهنده این فاجعه و عامل اصلی این تهاجم و تخریبهای ناشی از آن بود، به مرور دریافت که توسعه واقعی و بهرهوری پایدار، فقط در هماهنگی با طبیعت امکانپذیر است.
لذا به شناخت جزئیات طبیعت و سعی در هماهنگی با آن، حذف عوامل مخرب و توسعه فناوریهای میکرو و نانو روی آورد.
در مقابل، در جهان سوم از جمله ایران، قشر تحصیلکرده و غربگرا، بدون توجه به سنتهای غنی و کارآمد کشور خود، و با آموزش از طریق جزوات کتب ۱۰۰ سال پیش غرب، گرایش به بزرگترینها و عظیمترینها در سطوح عالی تحصیلی نه تنها ادامه یافت، بلکه با افتخار، عملا به اسم مدرن سازی و توسعه سریع، به نابودی سریعِ آب و محیط زیست کشور روی آوردند؛ که نتیجهاش بحرانهای خشکی زمین، تبخیر آب، عدم تجدید و خشکی مخازن زیرزمینی آب، فرو نشست و سخت شدن زمین، وقوع سیلاب با کمترین بارش، ناتوانی در تولید محصولات اساسی مورد نیاز و وابستگی به تولید و فراوری مواد خام و نیمه خام، برای صادرات به کشورهای توسعه یافته شد!!
صادراتی که علیرغم تفاخر، سبب تخریب شدید محیط زیست، ناتوانی در تولید و وابستگی بیشتر به وارداتِ مواد اساسی کشاورزی گردید؛ که اکنون علیرغم تلاش برای تولید دیم از مختصر زمینهای زنده شده با آبخیزداری و آبخوانداری، نیازمند واردات 12 میلیارد دلاری آن هستیم !!
بی دلیل نیست که سازمانهای جهانی وابسته به دشمنان قسم خورده ایران، نه تنها از مدیریت آب فشل، عقب مانده و مخرب محیط زیست و حتی شهرهای ایران، تجلیل میکنند!! بلکه پیشقدم در ارائه وام برای ادامه این روش بحران زا شده اند.
مدیریت آبی که با ادعای تخصص، بر روی رودهای نحیف و اغلب فصلی خود، چند برابر ظرفیت بارشی کشور، سدهای عظیم و متعدد میسازد و علاوه بر تخریب زیست بوم اطراف رودها، سبب رکوردداری در تبخیر تا 90 درصدی آب، عدم تجدید و خشکی مخازن زیرزمینی آب، فرونشست و سخت شدن زمین، وقوع سیلاب با کمترین بارش، شسته شدن و نابودی خاک حاصلخیز و گرمایش هوا، حتی بیش از کشورهای همسایه و هم عرض جغرافیایی شده است!!
در حالی که سابقاً با انجام آبخیزداری، آبخوانداری و پخش سیلاب، آب باران به مخازن زیرزمینی هدایت شده، زمین، مرطوب و سرسبز و با حفر قنات، آب پایداری برای روستاها و شهرها تامین میگردید!
اقدام مخربتر این متخصصین !! انتقال فاضلاب شهرها به اسم مدرن سازی تصفیه فاضلاب است!!
در حالی که اغلب شهرهای ایران با استفاده از هوشمندانه ترین نوع تصفیه کامل و بیهوازیِ فاضلاب، و زلال ساز و کم هزینه، یعنی چاه جذبی، سبب بازیافت و تامین پایدار آب شهرها، در منطقه گرم و خشک ایران میشد.
با انتقال فاضلاب، به تقلید از صد سال قبلِ غرب و حذف عملکرد چاههای جذبی!! همه شهرهای مزین شده به انتقال فاضلاب و تصفیه مدرن!! بدون استثنا با عدم تجدید آب زیرزمینی، بیآبی و فرونشست مهلک زمین و رودها و تالابهای پسابِ به شدت آلوده در اطراف شهرهای بی آب مانده مواجه شدند!!
البته طبق معمول، به جای اصلاح روش غلط و بحران زا، و بازگرداندن چاههای جذبی کارآمد، به تامین آب پاک و زلال، تصمیم به انتقال و فروش پساب های آلوده، به فولادسازیها که با کمبود آب برای سردسازی فولاد تفته مواجه هستند گرفتهشد ! یعنی علاوه بر تبخیر 75 درصدی آب دشتها در حوضچه سدها و صنایع آب بر، اکنون با تبخیر کل آب مصرفی شهرها هم مواجه هستیم!!
یعنی تبخیر حدود 90 درصدی آب در کشور گرم و خشک ایران!!
اما با وقوع بحران بی آبی شهرها، مدعیان غربزده مجددا به جای تفکر، بررسی و اصلاح اشتباهات فاحش گذشته، برای جایگزینی و تامین آب، به بدترین و البته پر هزینه ترین راه ممکن، یعنی شیرین سازی و انتقال آب دریا به مناطق مرکزی کشور، روی آوردند؛ که با بازگشت 65 درصدی شورابه به سواحل، قطعآ با عدم تخم ریزی آبزیان و نابودی صیادی هم مواجه خواهیم بود!!
در حالی که ایران دارای آب ژرف تجدیدپذیر و نسبتا شیرین است که با عدم برداشت، این آب با ارزش، که حتی هزینه مالی استفاده از آن، یک سوم تا یک دهم هزینه شیرین سازی و انتقال آّب دریا تخمین زده شده، به خلیج فارس و دریای عمان رسیده و شور میشود .که البته به دلیل همین هزینه کم و سود کم مشاور و پیمانکار، و عدم آسیب به محیط زیست، برای توقف آن به شدت تلاش میشود!!
البته با ادعای دلسوزی برای وقوع فرونشستِ دشتهایی که اولا با ساخت سدهای متعدد خاکی و تبخیر تا 90 درصدی آب، و خشکسازی محیط زیست و تخریب و فرونشست کامل مخازن زیرزمینیِ آّب، دیگر چیزی برای دلسوزی باقی نمانده!!
ثانیا به دلیل جاری بودن این آب در لایه های سنکی عمق زمین، وقوع فرونشست غیرممکن است. همانطور که بهره برداری از مخازن نفت از اعماق زمین هرگز به فرونشست زمین نیانجامیده است!!
موافقت با برداشت آب ژرف هم فقط با ساخت بزرگترین آب شیرین کن دنیا در خشکی برای استفاده از این آبها همراه شده است. در حالی که اولا شوری این آب زیرزمینی جزئی است .و فقط شیرین سازی آن برای سرانه 2 لیتر آب آشامیدنی منطقی است نه برای 99 درصد دیگر مصارف، که شامل انواع شستشو و حتی سیفون توالت است!
اما در این مورد هم، با افتخار!! به ساخت بزرگترین آب شیرین کن دنیا در خشکی روی آورده اند!! یعنی بدترین و پرهزینهترین روش !!
این مدعیان تخصص و دلسوزی، فکر نکردند یا صلاح ندیدند فکر کنند که علت ساخت دستگاههای آب شیرین کن های کوچک در دنیا، شاید برتری آنها نسبت به آب شیرین کنهای بزرگ، از نظر هزینه مالی و زیست محیطی و آسییب زایی آن باشد!! نه ناتوانی در ساخت!!
در واقع علت ساخت آب شیرین کنهای کوچک و محله ای در دنیا این است که :
اولآ : در جمع آوری و انتقال و جا به جایی آب، چه شور و چه شیرین، هزینه و همچنین هدر رفت آب، زیاد و غیر منطقی است.
ثانیاً : در آب شیرین کنهای کوچک محلی با تولید برق از آفتاب، هزینه شیرینسازی آب در تولید و همچنین در توزیع آب شیرین، نیز به شدت کاهش مییابد.
ثالثا : آسیب شورابه حاصل از شیرین سازی، قابل کنترل بوده و با هزینه کم امکان تهیه نمک مناسب و بدون آلودگی از آن وجود دارد!
یعنی نه تنها ساخت آب شیرین کنهای عظیم، افتخاری ندارد، بلکه به دلیل هزینه های سنگینِ ساخت، هدر رفت و توزیع، شیرین سازی و انتقال آبِ شور و شیرین، و همچنین آسیب شدید آن به محیط زیست، به هیچ وجه منطقی و قابل قیاس با آب شیرین کن های کوچک محلی با بیشترین بازدهی و کمترین هزینه مالی و محیط زیستی برای تامین سرانه 2 لیتر آب آشامیدنی نیست!!
با توجه به این که ما بازگشت آب شور حاصل شسستن خاک و زهکشی و آبهای شوری مانند گتوند داریم که زمینهای شیرین را شور میکنند؛ و این که هزینه انتقال آب دریا حدود 20 برابر شیرین سازی و هزینه شورابه شدن سواحل که صنعت صیادی را نابود میکند، حتی قابل محاسبه نیست، از توانایی شیرین سازی آب شور میتوان در جلوگیری از شوری خاک استفاده نمود که به نفع اقتصاد کشور نیز باشد.
البته علت واقعی این طرحهای مخرب و پرهزینه ای که برای مردم ایران آبی ندارد، احتمالا وجود شرکتهای خصولتی وابسته به وزارت نیرو ، با انباشت مدعیان تخصصِ آب در آنهاست که مشاوره، نظارت و اجرای طرحهای آب را به عهده گرفته و نه تنها به آبادانی کشور کوچکترین اهمیتی نداده، و جز به سود آنی خود در توجیه طرحهای پرهزینه و مخرب نمی اندیشند، بلکه به نتیجه بریدن شاخه ای که بر آن نشسته اند هم کوچکترین توجهی ندارند!!