علت واقعی بحران شدید آب ایران
از نظرِ کمیسیون توسعه پایدار سازمان ملل!!
کمیسیون توسعه پایدار سازمان ملل، میزان برداشت از منابع آب تجدیدپذیر هر کشور را به عنوان شاخصاندازهگیری بحران آب معرفی کرده است.
طبق این شاخص اگر کشوری سالیانه بیش از ۴۰ درصد منابع آب تجدیدپذیر خود را برداشت کند، در وضعیت بحران شدید آب قرار خواهد داشت.
در کشور ایران در سال ٢٠١۶ حدود ١٠٨ درصد از منابع آب تجدیدشونده، برداشت شده و در نتیجه کشور از نظر این شاخص در وضعیت تنش آبی شدید قرار دارد.
https://kayhan.ir/fa/news/237837
از نظرِ وزارت نیرو
مصرف ٩۵-٩٠ درصدی آب در کشاورزی و خشکسالی مستمر!!
این نظر بدون توجه به سدسازی دو برابر ظرفیت بارندگی، است که یکی از عوامل مهم تبخیر ٧۵ درصدی آب در سدهای پر گل و لای کشور گرم و خشک ایران است!
ایران تنها کشوری در دنیاست که با ساخت سد دو برابر ظرفیت بارندگی، صد در صد آب باران را برای برداشت در سدها جمع میکند. با این حال وزارت نیرو بدون توجه به این که سدها مانع تجدید آب زیرزمینی و عامل خشکی زمین و وقوع بحران آبی و حتی تشدید سیلاب هستند، با توهم تولید آب با سدسازی، و علیرغم تبخیر ٧۵ درصدی آب، بخصوص در حوضچه سدها، همچنان در حال طراحی و ساخت سدهای بیشتر تا ۴ برابر حجم بارندگی کشور است!!
دلیل نیمه خالی ماندن اغلب سدهای ایران، در فصل بارندگی و خالی ماندن آنها از آب در فصل خشک، همین ظرفیت دو برابری سدها نسبت به میزان بارندگی، و تبخیر ٧۵ درصدی آب آنها، در بهار و تابستان است!!! نه خشکسالی!! که ادعای خشکسالی، همراه با سیلاب، خود رسواکنندۀ ادعای خشکسالی و گواه بر نادانی، ناتوانی یا خیانت در مدیریت آب است!!
قابل توجه است که در استان سیستان و بلوچستان ١٣ سد خاکی (با وسعت زیاد و عمق کم) بدون انجام آبخیزداری و آبخوانداری ساخته شده که با گرمای هوا و بادهای ١٢٠ روزه آب آنها تبخیر شده واغلب در زمان نیاز، جز گل و لای غیرقابل استفاده ثمری ندارند. جالب این که این سدها با خشکسازی زمین، تخریب مخازن زیرزمینی آب و وقوع فرونشستهای مهلک، سبب وقوع سال به سال، خسارت بارترِ سیلابهای ناشی از بارندگیها و شسته شدن خاک حاصلخیز، علیرغم ادعای خشکسالی شده اند!!
با این حال وزارت نیرو به جای تحقیق و لااقل انجام روشهای سنتی موثر، به بهانه جلوگیری از خسارت سیلاب!! در حال طراحی و ساخت بیش از ٢٠ سد دیگرِ مخرب محیط زیست و در واقع سیلاب سازاست!! و البته پر شدن سدهای موجود از گل و لای و تبخیر به جای حفظ آب و توجه به شرایط محیط زیست این منطقه و سنتهای موثر گذشته در حفظ آب و خاک، و توجه به خسارتهای بیشتر در نتیجه هر اقدام وزارت نیرو در این منطقه، و بررسی علت واقعی آن، هیچ محلی از اعراب ندارد!!
در حالی که کشورهای توسعه یافته با درک تاثیر سدسازی در تخریب و خشکسازی محیط زیست، نهضت جمع آوری سدها را به راه انداخته اند. در ایران علیرغم ادعای مسلمانی، با ادعای توسعه، حقابه مردم در روستاها و شهرهای کوچک دزدیده شده و در سدها تبخیر میشود.
از باقیمانده آب سدها، ٢٠ درصد (سرانه ٢٠٠-٢۵٠ لیتر) برای مصارف شهری و شُرب و صنعت اختصاص مییابد.
بنابراین بیش از ۵ درصد آب کشور برای محیط زیست و کشاورزی، باقی نمیماند. و ادعای مصرف ٩٠ درصدیِ آب در کشاورزی، فرار به جلو برای توجیه اقدامات مخرب وزارت نیرو از جمله ادامه ساخت سدهای بیهوده برای آبهای نداشته، تبخیر بیشتر آب و نابودی بیشتر محیط زیست و کشاورزی ایران است.
عامل دیگر بی آب شدن و خشکسازی کشور، صنایع پرمصرف و تبخیر کننده آب از قبیل فولادسازیها و نیروگاهها در مناطق مرکزی و کم آب کشور است!!
در حقیقت، سدها، با جلوگیری از تجدید آب زیرزمینی و تبخیر آن، و صنایع و نیروگاههای آب بر با استفاده بی حساب و بی صدا از آبهای زیرزمینی، عامل اصلی خشک شدن مخازن زیرزمینی آّب شده و خشکسالیهای مستمر کشور ناشی از همین نحوه مدیریت آب است!!
کشاورزی ایران اکنون به بارش آنیِ باران، و سیلابهایِ گاه به گاه، وابسته شده و کشت دیم نیز که قبل از مدیریت وزارت نیرو رواج داشت، دیگر جز در مناطق محدودی که در آنها آبخیزداری و آبخوانداری انجام شده، امکان ندارد!!
در واقع، عامل اصلیِ رکورد داریِ دشتهای ایران در فرونشست، با ١٠٠ برابر حد بحران، نیز همین سدها، صنایع نابجا و نیروگاههای به شدت تبخیرکنندۀ آب است؛ نه کشاورزانی که از آب شرب هم، محروم مانده و اغلب با دزدیده شدن حقابه یا به زیر آب رفتن روستاها و کشتهایشان، ناچار به مهاجرت به حاشیه شهرها شده اند!!
عامل دیگر و جدیدتر در تبخیر صد در صدی آب کشور، طرح انتقال کل فاضلاب شهرها(سرانه ٢٠٠-٢۵٠ لیتر) به اسم تصفیه مدرن، برای کم کردن نیترات از ۵-٢ لیتر آب آشامیدنی است!!
این روش به اسم تصفیه مدرن، و در واقع خروج فاضلاب، در تقلید از روش صد سال قبل کشورهای غرب اتخاذ شده که به طور طبیعی دارای سطح بالای آب و فاقد فنآوری پیشرفته برای تصفیه فاضلاب بودند!!
این سیستم کاملا موثر در پاک و زلال سازی فاضلاب، گسترش یابنده با گسترش شهر، با کمترین هزینه و امکان بازیافت آب در محل مصرف، و بهترین روش برای تامین پایدار آب شهرها در کشور کم آب و گرم و خشک ایران است!!
قابل ذکر است که دور ریختن سرانه ٢٠٠-٢۵٠ لیتر پساب قابل تصقیه کامل توسط چاههای جذبی به اسم کم نیترات کردن آب شرب با ٢ درصد از کل مصرف آب شهری (سرانه ٢-۵ لیتر)!! در حالیست که ٩۸ درصد مصرف آب شهری برای شستشو و آبیاری از جمله سرانه ۴۰ لیتر برای سیفون استفاده میشود!! که چنین اسرافی در هیچ نقطه دیگری از جهان، صورت نمیگیرد!!
با انتقال کل پساب مصرفی به خارج از شهر، همه آب مصرفی شهرها هم در تالابهای پساب و یا در صنایع پر مصرف، تبخیر شده و تبخیر آب در ایران را به ٩۵ درصد میرساند. در حالی که همین پساب، با کمترین هزینه توسط چاههای جذبی و با عبور از لایه های خاک، قابل تبدیل شدن به آب پاک و زلال است.
چاههای جذبی را که نوعی از سیستم بیوگاز است؛ میتوان هوشمندانه ترین سیستم تصفیه فاضلاب، با اولویت بازیافت آب پایدار در شهرها برشمرد.
سیستم چاه جذبی که تا کنون سبب دوام شهرهای ایران در مناطق کم آب شده؛ با حذف توسط کارشناسان فشل یا مغرض وزارت نیرو، کل شهرها را بی آب و زمینه تخریب تاسیسات زیربنایی و ساختمانها را حتی بدون زلزله با فرونشست فراهم میکند.
البته بی آب ماندن و تخریب شهرها و بحرانهای اجتماعی ناشی از عملکرد مدیران و کارشناسان وزارت نیرو، استفاده از آب دریا، با شیرین سازی و انتقال پرهزینه مالی و محیط زیستی، را ضروری نمایش داده و گشایش راهی دیگر برای سود بیشتر مافیای سدسازی و انتقال آب و فاضلاب، علیرغم تخریب محیط زیست و امکانات کشور به سود دشمنان خواهد بود!! با این روش غرب برای نابودی توان پایداری ایران نیازی به بمبارانی مانند آنچه در لیبی انجام داد، نخواهد داشت!!
در حقیقت، مدیریت و بدنۀ کارشناسی کشور، علاوه بر آموزش تقلیدی و وابسته، به جای رشد توان تحقیق، درگیر تعارض منافع؛ با کمک نفوذیها و حمایت رسانه های وابسته است!!
مدیریت و کارشناسیِ فشل یا نفوذی آب در ایران، حتی توانسته باکمک رسانه های وابسته، با ادعای جلوگیری از آلودگی آبِ زیرزمینی و کم نیترات کردن ٢-۵ لیتر آب آشامیدنی* و ادعای تصفیۀ مدرن فاضلابِ شهر، با ورود آب ۵ سد عظیم در چند تصفیه خانه ناکارآمد، در مقابل و طرحها و پروژه های بدون بررسی و کارشناسیِ واقعی، حتی تهرانِ غرق در آب را، گرفتاربی آّبی و فرونشست؛ و جنوب این شهر را پر از رودها و تالابهای پساب فاضلاب به شدت آلوده و بیماریزا کند!! که از آن حتی در کشت محصولات زراعی استفاده میشود!!
در حالی که مشکل بالا آمدن آب زیرزمینیِ شهر تهران هم، که بهانه ای برای ایجاد شبکه فاضلاب و انتقال آن شد، به دلیل استفاده کم از آب زیرزمینی به بهانه های مختلف ایجاد شده بود؛ و به سادگی، با کم کردن ورود آب سدها به این شهر و اختصاص آب اضافی به کشاورزی و محیط زیست؛ و استفاده از آب زیرزمینی با کلر زنی، میتوانست به بهترین شکل چاره شود!!!
البته در آن صورت، نه از پروژۀ نان و آب دار انتقال و تصفیۀ ادعایی آن برای شرکتهای خصولتی از قبیل مهاب قدس و پیمانکارانِ وابسته به وزارت نیرو!! خبری بود و نه از واسطگیِ وارداتِ مواد اساسی کشاورزی!!
متاسفانه این طرح مخرب، که با انتقال فاضلاب سبب بحرانی شدن آب شهرها، خشکی و تخریب مخازن زیرزمینی آب و فرونشستِ بی بازگشت، علیرغم هر مقدار انتقال آب، عامل تخریب زیرساختهای شهری و همچنین ایجاد رودها و تالابهای پساب آلوده در اطراف شهرهاست!! در حال انجام و گسترش کامل در همه شهرهای کم آب کشور از جمله یزد، کاشان، همدان ... و همه شهرهای کویری دیگریست که هر از چندگاه خبر فرونشست آنها را درپی افتتاح شبکه انتقال فاضلاب میشنویم!!!
البته علت انتخاب روشهای مخرب، خشکساز و آلوده ساز محیط زیست، قطعا نه بر اساس تحقیق و مقایسه روشهای سنتی ایران و غرب، بلکه با توجه به سود شرکتهای وابسته به وزارت نیرو انجام شده است!! بنابراین، ارثیه میرزا آقاسی را در مدیریت آب ایران، نمیتوان نادیده گرفت!!!
-----------------------------------------
* ادعای آلودگی آب زیرزمینی با نیترات در حالی است که نیتروژن بخشی اساسی در ساختمان همه موجودات زنده است. و در پروتئینها، واحدهای ساختاری و شیمیایی همه موجودات زنده، و در مولکولهای DNA، که دستورات راهنمای ضروری برای همه فعالیتهای زندگی را حمل میکنند، یافت میشود. نیتروژن حدود ۷۸ درصد اتمسفر را تشکیل میدهد، اما جانوران و گیاهان نمیتوانند بهطور مستقیم از آن استفاده کنند.
ترکیبات نیتروژن توسط رعد و برق در هوا ایجاد میشوند. این ترکیبات به هنگام باران در آب حل شده و در خاک جذب میشوند. در درون خاک باکتریهای نیتراتکننده این ترکیبات نیتروژنی را به نیترات تبدیل میکنند، که توسط گیاهان از طریق ریشه جذب میشوند. گیاهان نیترات را به صورت پروتئین ذخیره میکنند و حیوانات هم با خوردن گیاهان نیتروژن به دست میآورند.
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/چرخه_نیتروژن
بنابر این همه آبهای رو و زیر زمین که حاصل بارندگی هستند، حاوی نیترات ضروری برای رشد گیاهان میباشند. حتی کمبود نیترات که برای رشد گیاهان ضروریست، با کودهای نیتراته تامین میشود که آبهای جاری در روی زمین آن را به رودها اضافه میکنند. بنابراین انتقال آب رودها به اسم کم نیترات شدن سرانه ۵-٢ لیتر آب شرب و دور ریختن سرانه ٢٠٠-٢۵٠ لیتر پساب مصرفی از شهرها به جای تصفیه و بازیافت آن، علاوه بر اسراف، کاملا بی معنی و بیهوده و حاصل نادانی یا سودجویی و یا نفوذ دشمن در لایه های تصمیم گیر است.